کار کردن در اینجا چالش برانگیز است
کار کردن برای یک کارمند تبعه خارجی در افغانستان مزایا و چالش های زیادی را به همراه دارد
خانم ملوهت شاینبدوا، یک تن از اتباع خارجی و آمر اسبق بخش پلان گذاری و گزارشدهی که فعلا منحیث مشاور بخش تذکر یافته در دفتر مرکزی کمیته سویدن در کابل مشغول است، کار در افغانستان را تجربه کرده است. خانم ملوهت از کشور تاجکستان که در همسایگی شمال کشور قرار دارد در اینجا حضور یافته و یک تن از ۱۸ کارمند اتباع خارجی در میان بیش از ۵۳۰۰ کارمند افغان موسسه کمیته سویدن برای افغانستان میباشد. خانم ملوهت از بحر افزایش بی ثباتی و خطرات امنیتی در کشور چنین میگوید: «تنها رفتن به دفتر یک احساس خطر می آفریند؛ زیرا ما باید به محلاتی رسمأ سفر نمائیم که از لحاظ امنیتی پرخطر تلقی میگردند». تا کنون در چند ولسوالی خارج از کابل که در مسیر راه دفتر مرکزی کمیته سویدن واقع گردیده اند، حملات بمب گذاری انجام شده اند.
وی افزود: «ولی زمانیکه من وارد دفتر میشوم، همه موضوعات در مورد امنیت را به فراموشی می سپارم و صرفأ در بارهٔ آن همه اطفال و خانواده هائیکه در سراسر کشور ما به آنها کمک میرسانیم، فکر میکنم».
این عمدتأ بخاطر همکاران افغان وی است
ملوهت زمانیکه در مورد کار و همکاران خویش حرف میزند، به زودی عاطفی میشود: «من تحت تأثیر قرار گرفته ام، آنان قادر اند که بیرون از کشور سکونت اختیار کنند؛ ولی آنان در قبال علل و کار خستگی ناپذیر برای گروه های مورد هدف مان: زنان، اطفال، افراد دارای معلولیت و سایر گروه های آسیب پذیر مانند افراد کوچی در کشور، متعهد و پابند اند. هر روز من انتظار دیدن لبخند همکارانم را میکشم. هر روز آنان برایم یک دید تازه در مورد پیشرفت و توسعه را ایجاد میکنند.
کشور آن سوی دریا
مسیر وی زمانی بسوی کار در افغانستان شکل گرفت که وی در منطقهٔ خروگ، از مناطق شرقی تاجکستان، در سن کودکی بسر میبرد. دریای پنج سرحد و مرز ایست میان سکونت اصلی وی و گرنوی بدخشان، یک منطقهٔ بسیار فقیر نشین و دوردست که در ناحیهٔ شمال شرقی ولایت بدخشان موقعیت دارد.
خانم ملوهت از آوان طفولیت به موسیقی افغانی و قصه های پدرش در مورد فرهنگ افغانی در دههٔ ۱۹۸۰؛ که این مدت را پدرش در افغانستان سپری نموده بود، گوش فرا داده است.
اما ترس ملوهت و برادرانش از مردم آن سوی دریا، پای ملوهت را به جایی کشانید که وی امروزه در آن حضور دارد.
ملوهت میگوید: «من و برادرانم همراه با پدرم کنار دریا رانندگی میکردیم که ناگهان افغانها را در آن سوی دریا دیدیم و ترسیدیم از اینکه آن مردم خطرناک ما را ببینند؛ پس ما در سیت عقبی موتر خود مان را پنهان کردیم».
زمانیکه ملوهت و برادرانش به خانه برگشتند، پدر ایشان با آنها در مورد مردم آن سوی دریا و احترام به مردم فقیر، صحبت های جدی داشت.
ملوهت میگوید: «پدرم به ما توضیح داد که ما نباید در مورد مردم فقیر سخنان ناپسند به زبان آوریم و او گفت یگانه فرق که میان ما و آنها وجود دارد اینست که ما در زندگی از شرایط خوب اقتصادی برخوردار هستیم. ما همه اشیای مورد نیاز زندگی را داریم؛ ولی آنها بسیار اندک دارند. آنها نه مکتب، نه شفاخانه و نه لباس درست دارند. پدرم با سخنانش یک بذری را در من کاشت و پس از آن، اطفال آن سوی دریا در ذهن من باقی ماند و روزی کمک به آنها برایم به یک مأموریت مبدل گشت».
مشابه ولی بسیار متفاوت
علیرغم علاقمندی و احساسات وی، زندگی در افغانستان جدید همواره آسان نیست. «مشکل است زمانیکه از یک کشور دارای فرهنگ و زبان مشابه وارد افغانستان شوید ولی همه چیز در اینجا در خصوص موانع اجتماعی در برابر زنان را متفاوت یابید. من در کشورم به عنوان یک زن هرچه بخواهم انجام داده میتوانم. اینجا در افغانستان، یک زن در هنگام بیرون شدن از خانه معمولأ توسط یک مرد همراهی میگردد.»
او بخاطر تعهد و اجرای کار خود یک قیمت می پردازد
«من همچون کشور خود نمی توانم بیرون از منزل به شهر بروم»
خطر امنیتی بعضی اوقات در یک سطح بلند قرار گرفته و کارمندان اتباع خارجی پس از اوقات کار به هیچ وجه از منزل بیرون نمیشوند. هرگاه سطح خطر امنیتی برای کارمندان اتباع خارجی بسیار بالا رود، آنان احتمالأ از خانه – از یک محل خارج از دفتر به کار شان می پردازند.
وی چنین توضیح میدهد: «امسال در بعضی از روز های که خطر امنیتی وجود داشت، من در خانه باقی ماندم. زمانیکه ما در باغ بیرون از منزل کارمندان که در یک ناحیهٔ مرکزی شهر کابل موقعیت دارد، با هم می بینیم، پس از ساعت ۶ شام قیود شبگردی وجود دارد؛ چونکه قبلأ یک تلاش ناموفقانه بمنظور اختطاف یک فرد تبعه خارجی که در یکی از موسسات خیریهٔ دیگر انجام وظیفه می نمود، انجام پذیرفته است.»
اوقات فراغت توأم با محدودیت ها
«یقینأ، من باید زندگی خود را محدود سازم؛ ولی کار در یک نهاد که در زندگی تعداد زیادی از مردم یک تغییر ایجاد میکند، ارزش این همه محدودیت ها را دارد. این برایم یک تجربهٔ بسیار خوب و رضایت بخش است؛ ولی محرومیت از یک زندگی در اجتماع بیرون از محوطهٔ منزل و نداشتن توان گشت آزاد، استرس و فشار ذهنی به بار میآورد. خوشبختانه، دفتر کمیته سویدن کدام قضیهٔ اختطاف کارمندانش از اتباع خارجی را شاهد نبوده است؛ ولی بخاطر مصئون ماندن، ما اتباع خارجی به ندرت به شهر میرویم. من میتوانم همراه با یک راننده به خریداری بروم؛ ولی نمیتوانم در مراسم های مهمانی در هوتل های خصوصی اشتراک کنم. بااینحال، من میتوانم دوستان افغانی و خارجی خود را به خانهٔ خود دعوت کنم.»
محل سکونت اتباع خارجی شامل تعدادی از ساختمان ها، اپارتمان ها و اتاق هایی است که کارمندان اتباع خارجی برای اقامت کوتاه مدت خویش آنجا را برای سکونت اختیار میکنند. برای ساکنان، چمن و فرنیچر باغ در یک محوطه کوچک در نظر گرفته شده است.
«ساکنان باهم یک تیم خوب است. اینها باهم یک خانواده است. ما فعالیت های مان چون بزم موسیقی مان را پلان می گیریم و در آن اسباب موسیقی افغانی را می نوازیم، و ما یک اتاق سینما نیز داریم، و ما تجلیل از روز های ملی را نیز برگزار میکنیم؛ زیرا در اینجا افراد از ملیت های مختلف باهم سکونت دارند.»
در اینجا یک کورس تدریس لسان دری، یکی از لسان های ملی افغانستان از قبل جریان دارد، و برعلاوهٔ اینکه آنان روزانه در محیط کاری خویش با هم می بینند، یکبار در هفته با هم یک صبحانه مشترک را نیز صرف میکنند.
یک فرد تبعهٔ خارجی در افغانستان
ملوهت میکوشد تا مانند مردم محلی افغانستان لباس به تن کند؛ ولی با آن هم مردم وی را از تبعهٔ خارجی می شناسند.
رفتار تعداد زیادی از افغانها نسبت به بعضی از اتباع خارجی منفی است؛ اما زمانیکه آنها شما را به عنوان یک تبعهٔ کشور تاجکستان یا سویدن شناسایی کنند، رفتار آنها در عوض بسیار مثبت میشود.
اقارب کارمندان اتباع خارجی در افغانستان ممکن به سبب اوضاع امنیتی کشور به اینجا سفر نمی نمایند، و این برای ملوهت یک مشکل است؛ زیرا وی یک دختر ۱۳ ساله در خانه اش در تاجکستان دارد.
«ما یک خانوادهٔ بزرگ هستیم؛ بنأ از دخترم در تاجکستان مواظبت درست صورت میگیرد و من زمانیکه به رخصتی میروم، وقت زیادی را با او سپری میکنم. ما پس از اینکه در افغانستان برای مدت دو ماه وظیفه انجام میدهیم، مستحق دو هفته رخصتی میشویم.»
حقیقت که خانواده نمیتواند به دیدار آنها بیایند، خیالات آنها را آشفته میسازد
«آنها تصاویر زیادی از اوضاع و شرایط ناخوشایندی نسبت به افغانستان در ذهن دارند و زمانیکه من عکس های خود را به آنها نشان دادم، آنها بسیار متعجب شدند. ای کاش حد اقل یک تن از اقارب من میتوانست به اینجا آمده و میدید که ما از یک شرایط مناسب برخوردار بوده و محفوظ و مصئون هستیم. این سوریه نیست»
قبل از اینکه ملوهت در افغانستان اشغال وظیفه نماید، خود وی نیز نسبت افغانستان یک برداشت منفی در ذهن داشت. این برداشت در سال ۲۰۰۵ زمانیکه وی در بنیاد آغا خان در ولایات بدخشان و کابل ایفای وظیفه می نمود، تغییر یافت. وی در سال ۲۰۱۲ به عنوان مشاور در یک پروژهٔ بانک جهانی در چهارچوب وزارت احیا و انکشاف دهات به افغانستان دوباره برگشت.
«من این را درک نموده ام که افغانستان به چه اندازه باید کار کند و در برابر چالش ها از خود مقاومت نشان دهد و من خود را به این کشور به مثل یک بیگانه احساس نمی کنم. فرهنگ ما بسیار باهم مشابه اند. مردم در اینجا رنج های زیادی را متحمل شدند؛ اما هنوز هم آنان قلب و نیت خوب دارند. آنها حرکت بسوی آینده را ادامه داده و به یک آیندهٔ خوب برای اطفال شان باورمند استند. گذشته از همه خشونت هائیکه در این کشور وجود دارد، مردم در سطح محلات از همدیگر مراقبت میکنند. ما باید از جمله سفیران خوش نیت برای این کشور باشیم.»
ملوهت میگوید که وی در واقع از دو جهت کار با همکاران افغانی اش را در کابل مورد ستایش قرار میدهد.
آنها برای اتباع خارجی و برای زنان احترام قائل اند. و این برای من احترام دوبرابر است. آنها به من اهمیت داده و مواظب من میباشند. رفتار خوب با مهمانان نیز بخشی از فرهنگ ایشان است. زمانیکه من روزی بیمار بودم، یکی از همکاران مرد افغان با من از طریق تلفن تماس گرفت و از حالم پرسید. بعدأ وی مرا با موتر خود نزد داکتر برد.
ملوهت خاطر نشان میسازد که کمیته سویدن برای افغانستان یک موسسه بی نظیر است؛ چونکه هیچ موسسهٔ دیگر در تعداد زیادی از ولایات افغانستان (۱۵ ولایت) همچون موسسه کمیته سویدن فعالیت ندارد.
«مردم به ما اعتماد دارند. ما باید به دیگر موسسات بیاموزانیم که چگونه باید نیازمندترین مردم را به گونهٔ درست کمک رسانند. ما یک نهاد بی طرف و غیر سیاسی استیم و به انسانیت و حقوق بشر باورمند استیم.»
بااینحال، ملوهت فکر میکند که کمیته سویدن برای افغانستان نقاط ضعف نیز دارد.
«ما در مورد کار مان بیش از حد متواضع هستیم. موسسه کمیته سویدن باید در مورد دستاور های خود بیشتر صراحت داشته و دیگران را در مورد چگونگی روش آنچه با بدست آوردیم، آموزش دهد.»