ناشنوا است ولی به یک مکتب عادی میرود، تمنا فرصت را بدست آورد و از آن استفاده کرد
تمنای ۱۳ ساله یک زندگی واقعی را آغاز نموده است. بار اخیر که با وی ملاقات نمودم ماه جنوری بود. در آن زمان قرار بر این بود که وی مکتب کمیته سویدن برای اطفال دارای معلولیت در شهر مزار شریف را ترک نموده و به یک مکتب عادی تبدیل گردد.
تمنا و بردارش که هردو ناشنوا اند، از اینکه رفتن به یک مکتب عادی را به زودی شروع میکردند، پرهیجان بودند. اما مادر ایشان نگران این موضوع بود؛ زیرا خود به حیث یک معلم، این را میدانست که اطفال دارای معلولیت اکثرأ توسط اطفال دیگر مورد آزار و اذیت قرار گرفته و حتی معلمان نیز میان ایشان تبعیض قایل میشوند.
این بار من با تمنا در میدان بازی مکتب جدید وی، مکتب نسوان بخدی در شهر مزار شریف ملاقات نمودم. و یقینأ که من کنجکاو شده ام تا بدانم که حالا او چگونه است.
تمنا به همکاری یک مترجم زبان اشاره میگوید: «هر چیز با من خوب پیش رفت. برادر من در یک مکتب دیگر است و او هم خوب است. مادر مان دیگر برای ما پریشان نیست.»
هردو مدیر و معلم تمنا تائید میکنند که او یک شاگرد خوب است. ولی تمنا میپذیرد که شاگرد بودن در حالت نشنیدن یک کار آسان نیست. تمنا تلاش به خرچ میدهد تا لبان معلم خود را بخواند و چیزی را که روی تخته نوشته شده است به خوانش گیرد. بازی در صحن حویلی مکتب نیز برای تمنا کار آسانی نیست؛ بنأ وی خواندن و رسامی را ترجیح میدهد. دختران دیگر به استعداد تمنا در بخش رسامی پی برده اند و کتابچه های رسامی شانرا برای وی تحویل میدهند تا در آن چیزی برایشان ترسیم کند.
یک کارمند متخصص از طرف برنامهٔ معلولیت کمیته سویدن برای افغانستان در ظرف یک ماه چند مرتبه از این مکتب دیدار بعمل آورده و تمنا را با سه تن از شاگردان دیگر که به کمک نیاز دارند یاری میرساند. این البته که یک دیدار تعارفی است. و اگر کمیته سویدن برای افغانستان امکان استخدام افراد متخصص بیشتر را میداشت؛ تا آنان بیشتر اوقات به کمک این اطفال به مکتب می آمدند، زندگی تمنا در مکتب بسیار راحت تر میشد.
کمیته سویدن برای افغانستان مسئولیت ۱۳۰۰ تن دانش آموزانی را که در مکاتب عادی در سه ولایت پیوسته اند، تحت اداره دفتر ساحوی مزار بعهده دارد. اما تعداد افراد تخصصی کمک کننده برای این اطفال، تنها به ۲۶ تن میرسد.
با وجود مشکلات، تمنا یک فرصتی را دریافت که تعداد اندکی از اطفال دارای معلولیت در افغانستان حتی آرزوی نایل شدن به آن را بسر دارند. تعداد زیادی از اطفال دارای معلولیت هیچگاهی به مکتب اشتراک نمی ورزند. این اطفال اکثرأ در حبس و خفای خانگی نگهداری میشوند؛ زیرا خانواده ها از داشتن یک طفل متفاوت خجالت میکشند. تمنا فرصتی را برای تغییر زندگی خویش دریافت و حالا او واقعأ از این فرصت بیشترین بهره را میبرد.