یک صنف متفاوت با آرزو های بیشتر
شریفه، شاگرد که مجبور ساخته شد در سن شانزده سالگی ازدواج کند. شریفه حالا سه طفل دارد و در بامیان زندگی میکند. او در این اواخر به همراه چهارده همصنفی دیگرش از صنف سامع کمیته سویدن فارغ گردیدند.
این صنف از صنوف مکاتب دولتی بسیار تفاوت دارد. تمام شاگردان این صنف مادران هستند که بخاطر ازدواج و یا دلایل جزئی دیگر مجبور به ترک مکتب گردیده اند. صنف سامع یک اطاق با اندازه متوسط است. شاگردان بالای زمین نشسته و درس میخوانند. بعضی آنها اطفال خود را نیز به صنف می آورند، زیرا در هنگام که آنها آموزش میبینند، درخانه ایشان هیچ فردی نیست که از طفل آنها مواظبت نماید اما این خانم ها آرزوی بلند برای آموزش دارند.
شریفه میگوید” هشت سال قبل بنابر اوضاع نا مناسب امنیتی، پدرم مرا از مکتب بیرون و مجبور به ازدواج کرد.”
شریفه اضافه مینماید” زمانیکه کمیته سویدن برای افغانستان صنوف سامع خود را برای خانم های که بنابر دلایل مختلف مجبور به ترک مکتب گردیده بودند اعلان کرد، من درخواستی شمولیت خود را فرستادم و خوشبختانه برای ادامه تحصیلاتم انتخاب گردیدم.”
شوهر شریفه داوود نام دارد. او دوکاندار است و مکتب را به پایان نرسانیده. داوود خانم خود را کمک میکند تا مکتب را اتمام نموده و معلم شود. او از شریفه میخواهد تا در اقتصاد خانواده با او کمک کند.
فاطمه در صنف هشتم درس میخواند. او همچنان مجبور به ترک مکتب و ازدواج گردیده است. اما، چهار سال بعد از عروسی، فاطمه شوهر خود را در اثر جنگ از دست داد. او سه طفل دارد و پس از مرگ شوهرش تمام ضروریات اطفال خود را مهیا میکند.
فاطمه میگوید”من بالای زمین های که از شوهرم باقی مانده بود، کشت و کار میکردم. من بخاطر انجام کار های شاقه و فزیکی از خویشاوندان و همسایه هایم کمک میخواستم ولی این یگانه منبع در آمد برایم بود.
فاطمه بخاطر اینکه آموزش ببیند و در آینده بتواند اطفال خود را آموزش دهد، به صنف سامع کمیته سویدن شامل گردیده است.