من قهرمان قریه خود هستم
“اولین روزیکه با ویلچیر وارد قریه شدم، به همۀ مردم قریه اظهار داشتم که دیگر من ناتوان نیستم، جبران خدمات هریک شما را خواهم کرد و در کنار شما خواهم بود و صفحه زندگی را به لطف خالق حق با خوبی ها و لبخند تغیر خواهم داد”. گل مراد

گل مراد معلول ویلچیر سوار نه تنها که زندگی خود را بهبود می بخشد، بلکه؛ سهولت های را برای باشندگان قریه خود بوجود آورد و در فرجام قهرمان قریه محسوب گردید. شمار زیاد مردم به این باور اند که رمز موفقیت انسان ها منوط به داشتن اعضای سالم بدن است و معلولیت مانع قهرمانی های انسان می شود، علی رغم این باور ها، گل مراد باشنده قریه باغ ذخیره ولسوالی خواجه غار ولایت تخار که از اثر اصابت گلوله آوان از ناحیه کمر زخم برداشته و در نتیجه آن فلج گردیده است و توان حرکت را ندارد قهرمان قریه خود محسوب میشود.
گل مراد می گوید”پس از اینکه من معلول شدم همواره محتاج کمک دیگران بودم که این امر مرا بسیار رنج می داد و تنها با نواختن نی غم هایم را کاهش می دادم”. موصوف می افزاید که شش سال قبل از امروز، روزی که همه وجودم را غم احاطه کرده بود و طپش قلبم دیگر حالت اولی را نداشت؛ مردی به سراغم آمد و خود را کارمند برنامه باز توانی معلولیت کمیته سویدن برای افغانستان معرفی کرد و مرا با بیان واژه های (اینکه نمی توانم یک بهانه است؛ تو ناتوان نیستی) مژده داد و این همه رنج چند ساله مرا آزمایش الهی خواند.
زندگی گل مراد پس از حمایت های تخنیکی برنامه معلولیت کمیته سویدن برای افغانستان به سوی بهبودی تغیر یافت. او از کمیته سویدن ویلچیر یا حرابه مخصوص معلولین را دریافت کرد و توانست بوسیله قرضه های کمیته سویدن برای معلولین دکان خوراکه فروشی خود را در قریه باز کند. گل مراد بعد از بررسی نیاز های مردم قریه خود، تصمیم به باز نمودن این دکان کردکه در نتیجه این تصمیم باعث سهولت در خرید مواد خوراکی برای مردم قریه باغ ذخیره گردید و از سوی دیگر، برای گل مراد عاید خوبی بدست آمد. گل مراد سودای دکانش را با غله جات نیز معامله می نماید وی با این کارش سهولت های را برای دهاقین که توان خرید مواد خوراکی با پول را ندارند ایجاد مینماید. و از طرف دیگر، خود این معلول نیز منفعت بیشتر را از درک فروش این غله جات برای مشتریان دیگر بدست می آورد.
گل مراد همچنان دستگاه تولید برق آفتابی را در بالای دکان خود نسب کرده و بوسیله آن تلفن های دستی ساکنان قریه را چارچ می نماید و از هرکدام ده افغانی بدست می آورد ، چنانچه ساکنان این قریه دسترسی به انرژی برق نداشتند وناگزیر بودند که برای چارچ مبایل های شان به مرکز ولسوالی سفر نمایند.
گل مراد اعتماد دکان داران مرکز ولسوالی را نیز بدست آورده است و از طریق تلفن، سودای مورد نظرش را درخواست می نماید و با همکاری پسرش سودای دکان را به قریه انتقال می دهد.
گرچند این دکان محل کوچکی به نظر می رسد، اما آنچنان که دیده می شود دکان کوچک این معلول، اهمیت بزرگی را برای ساکنان این قریه دارد. مردم بعد از برگشت نماز شام در این دکان گرد هم جمع می شوند و در آنجا خبر های رادیو را می شنوند، تلفن هایشان را چارچ می نمایند و از طرف دیگر بسیاری از مشکلات قریه را در این دکان بحث می نمایند و برای رفع آن چاره می سنجند. در حقیقت مشوره های اجتماعی وسیلۀ بهتری برای انکشاف منطقه و یا قریه می باشد که این معلول زمینه آن را فراهم نموده است.
صوفی ظریف یکی از ساکنان این قریه می گوید” گل مراد اکنون نقش یک رهبر را در این قریه بازی می کند و دکانش نیز برای ما نقش یک مرکز اجتماعی را دارد. بعد از اینکه وی این دکان را باز نموده است بسیار سهولت ها برای ما آمده است و ما هر روز گرد این مرد جمع می شویم و برای حل مشکلات مان تصمیم می گیریم”.
اکنون گل مراد مرد قهرمان قریه و خانواده است و زمان را با شش تن از اعضای فامیل خویش با خوشی سپری می کند. وی علاوه از مصارف روزگار ماهانه مبلغ ۸۰۰۰ افغانی عاید خالص از دکان بدست می آورد و آنرا در جمع سرمایه اش اضافه می کند. موصوف تصمیم دارد که سال آینده دکانش را توسعه دهد و بصورت منظم تر دیکور و تزیین نماید.